«شانس فقط سرپوشي است براي شكست هاي انسان، شانس يك مفهوم موهومي و غير قابل كمي است بدين خاطر ما نمي توانيم در مورد وجود يا عدم وجود شانس قضاوت كنيم چون نمي توانيم آنرا كمي و آزمايش كنيم و در مورد اثر گذاريش صحبت كنيم پس نمي توانيم بگوييم شانس وجود دارد»
اين سخنان دوست عزيزم عباس است (البته ايشان جاي استاد من هستند) كه وقتي همه در تب كنكور بودند در مورد شانس باهم بحث مي كرديم اما من در مورد شانس چند نكته دارم.
1 اولا اگر ما قادر به مشاهده چيزي نباشيم نمي توانيم در مورد عدم وجودش قضاوت كنيم. البته تا اينجا در مورد وجودش هم نمس توانيم ادعايي داشته باشيم.
2 كلمه شانس صرفا براي بيان اين مفهوم است كه آنچه در كنترل و اختيار ما نيست را توضيح دهيم تا زماني كه ما يك متغير را نشناسيم و نتوانيم آنرا مثلا در يك مدل رگرسيوني تبيين و آزمون كنيم آن مي شود شانس اقتصادي ها مي دانند كه شانس با جمله اخلال قابل توضيح است چون ما عوامل نا شناخته را در جمله اخلال مي آوريم. در واقع شانس برابر است با (1-R2) يعني آنچه كه ما نتوانسته ايم توسط X در مدل توضيح دهيم
يك مدل رگرسيوني را در نظر بگيريد با 1 متغير مستقل و وابسته با R2= 0.4 در اينجا شانس به اندازه 0.6 وجود دارد حال فرض كنيد توانايي ما در تشخيص علل و عوامل رفتار Y بالا برود و به همين خاطر متغير جديدي را كشف كرديم كه R2 بالا به ما داد ( مثلا فهميديم كه اگر يك ماه قبل از كنكور فقط تست بزنيم در قبول شدن به اندازه اثر دارد) وقتي آنرا داخل مدل گذاشتيم R2=0.9 و وزن شانس به 0.1 كاهش پيدا كرد چون ما توانستيم متغير ديگري را تحت كنترل قرار دهيم . در نكته بعد توضيح ميدهم كه 0.1 شانس ميتواند در رفتار مقطعي Y 100% اثر گزار با شد يا اصلا بدون تاثير.
3 اگر شما جمله پسماند را در را بطه رگرسيون در نظر بگيريد ممكن است در يوره t فقط 1 واحد با خط رگرسيون تفاوت داشته باشد و در دورهt+1 200 واحد انحراف داشته باشد يا اصلا 50- زير خط رگرسيون باشد پس شما نمي توانيد اثر شانس را بطور منظم تبيين كنيد يك دوره ممكن است 100% اثر گزار باشد و در يك دوره بي اثر باشد اين را به اين خاطر گفتم كه مثلا اگر ما شانس را در قبول شدن كنكور ماثر بدانيم به اين معنا نيست كه نفر اول حتما شانس آورده و نفر 1000 شانس نداشته چون اين نگاه بي انصافي به تلاش و استعداد نفرات برتركنكور است اما نمي توان اثر شانس را در نظر نگرفت چون بعضي از افراد تحت تاثير شانس قبول شده اند و بعضي فقط با اتكا به توانايي خود ( دقيقا شبيه رفتار جمله پسماندe در مدل رگرسيوني) البته اين بشرط عدم همبستگي متغير هاي مورد مشاهده است ( يعني اگر يك فرد شانس بياورد و رتبه 1 بشود پس نفر دوم قهرا بد شانس بوده كه نفر اول خوش شانس بوده ، ما فرض ميكنيم اين همبستگي وجود ندارد )
چند مثال بدشانسي كه از ديگران شنيدم: » پسر عموي من با وجود آمادگي كامل به خاطر فوت عمويش آنقدر ناراحت شد كه قصد داشت در كنكور شركت نكند» » ممكن است فردي همان روز كنكور دندان درد بگيرد و امتحانش بد بشود»
يك نكته: من شانس را عللي كه در كنترل ما نيست تعريف كردم حال فرض كنيد فردي عالم بالغيب باشد و از همه قانون مندي هاي جهان طبيعي و ما بعد الطبيعي مطلع باشد در اينجا او مي تواند جتي بيماري قبل از كنكورش را كنترل كند مثلا به مادرش احسان مي كند تا دم كنكور بيمار نشود پس روشن شد كه اعتقاد به شانس با قانونمندي در عالم هيچ منافاتي ندارد.
Filed under: كنكور، عمومي | Leave a comment »