مطالعات اخير در زمينه اقتصاد توسعه خط بطلاني بر تمام نظريات قبلي كشيده اين مطالعات كه توسعه اقتصادي را ناشي از تلاش مردم يك كشور براي توسعه مي داند تلاشي كه كارافرينان و كارفرمايان اقتصادي براي كسب سود انجام مي دهند را در توسعه اقتصادي بيش از هر چيز ديگر موثر ميداند البته اين نتايج خيلي هم تازه نيست در تاريخ توسعه انديشه هاي اقتصادي نيز برخي از نظريه پردازان توسعه از جمله شومپيتر ريشه توسعه نيافتگي را در دلايل فرهنگي و حتي اقليمي و جغرافيايي (از آن جهت كه بر رفتار فردي و اجتماعي افراد اثر مي گذارد) مي دانستند. حال اين مطالعات كه توسعه اقتصادي را برايند نوآوري كارافرينان مي داند چه پيشنهادي براي كشور هاي درحال توسعه دارد؟
چرا در كشوري خلاقيت و نوآوري در سطح مطلوب صورت مي گيرد اما كشور ديگر فقط مصرف كننده نوآوريست؟
آيا كارافرينان در ملت هاي دنيا بطور غير متناسب توزيع شده اند يا داراي توزيع نرمال هستند؟
واقعيت اين است همانطور كه افراد از نظر هوش بطور نرمال در ملت ها توزيع شده اند كارافرينان هم داراي توزيع نرمال هستد و درصدي از سطح زير منحني جمعيت هر كشوري را كارافرينان تشكيل مي دهند اما چگونه مي شود كه نسبت اختراعات در كشور هاي جهان مطلقا غير متناسب است؟
مطالعات اخير به جاي اينكه تفاوت در سطح توسعه را در اختلافات فرهنگ اقتصادي و يا اقليم گرم يا سرد يك كشور بدانند آن را در ميزان آزادي افراد براي خلاقيت و نوآوري براي كسب سود مي دانند بله امروزه ازادي اقتصادي لازمه توسعه اقتصادي است اما به نظر مي رسد دولت ها بدليل كاهش قدرتشان بدليل آزادي سياسي منتج شده از آزادي اقتصادي مي ترسند و حركت به سمت آزادي اقتصادي به كندي صورت مي گيرد
مطالب مرتبط:
از ويليام ايسترلي و ترجمه اش از صادق الحسيني كه پيداش نكردم
اينجا هم چنين خبري مرتبط است
Filed under: اقتصاد دان، اقتصاددان، توسعه |
jalebe nemidunestam hush be tore normal beine keshvarhaie mokhtalef tozie shode.
——————————-
ناصر: بله همينطوراست افراد از نظر هوش در يك كشور بطور نرمال توزيع شده اند يعني مثلا 5% افراد هر ملتي با هوش هستند و به همان اندازه افراد كودن وجود دارند توضيحات مربوطه را در اين صفحه ويكي پديا ميتوانيد مشاهده كنيد
Let me first thank you for your interesting posts on the topic of development, which is my passion. I think we should become more caution about the possibility of a reverse causation between economic liberalisation and economic growth. In my opinion, economies tend to become more liberal as they grow (not the other way around).
—————
ناصر: ممنونم از نطرات بي بديلتان بله من هم مطالبي در مورد آثار آزاد سازي بر روي رشد در برخي كشور ها و حتي آثار مخرب دمكراسي بر اقتصاد خوانده ام اما واقعا اينگونه فكر نمي كنم.